loading...

اشعار آئینی نیمانجاری

Content extracted from http://nima-najari.blog.ir/rss/?1738508423

بازدید : 1
دوشنبه 14 بهمن 1403 زمان : 20:46
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

اشعار آئینی نیمانجاری

میلاد سیدالشهدا[علیه السلام]

از من گرفته طاقت و صبر و قرار، لب

شهر مدینه منتظر انفجار ، لب

پا بر زمین گذاشت ، نبی سجده اش گرفت

یعنی که زعفران دهن است و انار لب

نامش چقدر با همه کس فرق میکند

با "یاحسین..." می‌رود از اختیار ، لب

چشمش شبیه چشم غزالان زود رنج

صدها فرشته دور سر و…بیشمار ، لب

خنده وَ گریه در قلمش جمع می‌شوند

زیبا ترین کتاب شده انتشار، لب

اما چرا رسول و علی گریه می‌کنند؟

دارد علی چه می‌شنود از نگار ، لب!!!؟

یک لب به گریه و لب دیگر به ارتعاش

انگار دیده است که آن نیزه دار…لب…

یعنی علی ! حسین تو را ذبح می‌کنند

یعنی که خون میچکد از هر کنار ، لب

یک روز می‌شود که زمین گریه میکند

از یک تن برهنه و پُر انکسار ، لب

کرببلا…عطش…رسولی که سجده کرد

گودال…شمر…ساعت دو…انتحار…لب…!.

نیما نجاری

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 5
  • بازدید کننده امروز : 6
  • باردید دیروز : 26
  • بازدید کننده دیروز : 26
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 139
  • بازدید سال : 139
  • بازدید کلی : 154
  • کدهای اختصاصی